Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایلنا»
2024-05-09@06:06:16 GMT

آدم‌کش معتاد به کراک اعتراف کرد

تاریخ انتشار: ۲ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۳۲۱۵۵۳

به گزارش ایلنا، چهارم اردیبهشت گذشته هنگامی که قاضی ویژه قتل عمد مشهد تحقیقات گسترده ای را برای پیگیری پرونده قتل جوان 22 ساله افغانی در بولوار توس 33 آغاز کرده بود، ناگهان خبر جنایت دیگری که در بولوار عمار یاسر مشهد رخ داد، ادامه تحقیقات را برای چند ساعت متوقف کرد و قاضی کاظم میرزایی عازم کوی عمار یاسر شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بررسی های مقدماتی حاکی از آن بود که ساختمان دو طبقه ای که مرد 42 ساله معروف به احمد در آن به قتل رسیده است، پاتوق معتادان بوده  و دوستان یا اطرافیان احمد برای مصرف مواد مخدر به آن جا تردد داشته اند. اما دقایقی بعد از آن که صاحبخانه با ضربه چاقو نقش زمین شده است، زن و مرد میان سالی نیز از داخل ساختمان به مکان نامعلومی گریخته اند. این درحالی بود که در محل وقوع جنایت، خبری دهان به دهان می پیچید که «شوکت» (زن فراری از محل) را متهم به قتل احمد جلوه می داد چرا که مدتی قبل پسر شوکت با احمد درگیر شده و او را با ضربه چاقو مجروح کرده بود. 

گزارش خراسان حاکی است: با آن که سرنخ همه تحقیقات میدانی و اظهارات اهالی به «شوکت» می رسید اما ذهن مقام قضایی درگیر ماجرایی دیگر بود به طوری که نقش «شوکت» در این نزاع مرگبار بسیار کم رنگ جلوه می کرد. به همین خاطر قاضی «میرزایی» ، خط به خط اظهارات اهالی و شاهدان را زیر ذره بین قضاوت گذاشت و به بررسی دقیق موضوع پرداخت. بنابر گزارش خراسان، این گونه بود که ناگهان کارآگاهان اداره جنایی دستوری را از سوی قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد دریافت کردند که حکایت از شناسایی مخفیگاه و دستگیری فردی به نام حسن معروف به «شیشه بر» داشت. این فرد همان مرد فراری بود که ساعتی بعد از وقوع قتل نیز به محل بازگشته و ماجرای ساختگی ارتکاب قتل توسط شوکت را بر سر زبان ها انداخته بود. 

قاضی میرزایی که انگشت روی این اقدام مرد «شیشه بر» در تحقیقات غیرمحسوس گذاشته بود، از کارآگاهان خواست تا این مرد فراری را دستگیر کنند. 

حدود 50 روز از ماجرای این قتل می گذشت که کارآگاهان با ردیابی های اطلاعاتی و صدور دستورات ویژه از سوی مقام قضایی موفق شدند، مرد 48 ساله را که به طور پنهانی به محل سکونتش بازگشته بود، در یک عملیات هماهنگ و غافلگیرانه دستگیر کنند. این مرد وقتی در اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی، مقابل اسناد و مدارک انکارناپذیر قرار گرفت در یک لحظه با چشمانی اشکبار لب به اعتراف گشود و گفت: آن روز آن قدر خمار بودم که چیزی نفهمیدم! «شیشه بر» 48 ساله در تشریح ماجرای جنایت هولناک خود گفت: عصر روز حادثه به شدت خمار بودم ولی پولی هم برای تامین مواد مخدر نداشتم این بود که به خانه دوست 20 ساله ام رفتم، آن جا پاتوق معتادان بود و اطمینان داشتم مواد برای مصرف گیر می آورم. وقتی به طبقه دوم ساختمان رفتم، احمد با چاقوی دست ساز کوچکی که داشت مشغول تراشیدن لای دندانش بود. شوکت هم که از مدتی قبل در خانه احمد حضور داشت و گاهی شب ها را نیز آن جا سپری می کرد، دراز کشیده بود طوری که احتمالا خواب بود. در این هنگام به احمد گفتم کمی کراک به من بده! حالم اصلا خوب نیست! ولی شوکت با شنیدن این خواسته من، بیدار شد و از احمد خواست تا موادی به من ندهد! به همین دلیل احمد ابزار «شیشه بری» را که همراهم بود، به عنوان گرو برداشت ولی به او التماس کردم که این ها ابزار کارم هستند و من نمی توانم بدون این ابزار زندگی ام را تامین کنم! همین مشاجره های لفظی ناگهان به درگیری بین ما انجامید، در این گیر و دار من که از شدت خماری حال خودم را نمی فهمیدم با احمد درگیر شدم درحالی که او هنوز با همان چاقو مشغول دندانش بود ولی نمی دانم چگونه در اثنای درگیری فیزیکی، همان چاقو به سینه احمد فرو رفت و خون از آن بیرون زد. او که دیگر خیلی ناراحت و عصبانی شده بود، شیلنگی را که آن جا بود، برداشت و ضرباتی به من زد. وقتی شیلنگ را از دست او خارج کردم به طبقه پایین رفت و مقابل منزل مادرش روی زمین افتاد. این درحالی بود که شوکت نیز بعد از چاقو خوردن احمد، وارد درگیری شد و موهای مرا می کشید. در نهایت من که فکر نمی کردم احمد با این ضربه چاقو به قتل برسد در همان محل یکی دیگر از معتادان را دیدم که نشسته بود، از او خواستم کلید منزلش را برای مصرف مواد به من بدهد! وقتی کلید را از او گرفتم شوکت هم همراه من به خانه «ه» آمد ولی من که اضطراب داشتم دوباره به نزد مادر احمد بازگشتم و  با یک داستان ساختگی چنین وانمود کردم که «شوکت» احمد را به قتل رسانده و الان نیز متواری شده است. از سوی دیگر با فرار «شوکت» داستان مرا همه باور کردند و احتمال می دادم کارآگاهان نیز به دنبال شوکت باشند.

 با وجود این، احتیاط می کردم و به خانه ام نمی رفتم تا این که آخر هفته گذشته وقتی به طور پنهانی وارد منزلم شدم ناگهان کارآگاهان روی سرم ریختند و دستبندها را بر دستانم حلقه زدند. 

در پی اعترافات صریح متهم 48 ساله و به دستور قاضی «کاظم میرزایی» این پرونده در اختیار کارآگاهان اداره جنایی قرار گرفت تا بررسی های بیشتری در این باره صورت گیرد.

منبع: ایلنا

کلیدواژه: پلیس آگاهی خراسان رضوی قانون قتل داستان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۳۲۱۵۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ردپای زن معتاد در قتل شوهر خواهرش

پرونده کشف جسد مرد میانسال در انباری خانه‌اش پس از 10 روز با پیدا شدن ردپای خواهرزنش و مردی موادفروش، وارد مرحله تازه‌ای از تحقیقات شد.

به گزارش مشرق، دی‌ماه سال گذشته دختر جوانی قدم در اداره آگاهی پایتخت گذاشت و از ناپدید شدن پدرش حشمت خبر داد. دختر جوان زمانی که مقابل افسر پرونده‌ قرار گرفت، گفت: صبح روز گذشته راهی محل کارم شدم، اما وقتی به خانه برگشتم از پدرم خبری نبود. فکر کردم برای کاری از خانه بیرون رفته است، اما وقتی با تلفن همراهش تماس گرفتم با شنیدن صدای زنگ گوشی متوجه شدم تلفنش در خانه است. هر چه منتظر ماندم پدرم برنگشت و من هم به پلیس خبر دادم.

کشف جسد در انباری

با این شکایت تحقیقات پلیسی در رابطه با ناپدید شدن مرد میانسال آغاز شد تا اینکه چند روز بعد وقتی برادر حشمت برای سر زدن به برادرزاده‌اش و پیگیری وضعیت برادر خود راهی خانه آنها شد به محض ورود متوجه بوی تعفن شدیدی شد که از داخل انباری به مشام می‌رسید. وقتی موضوع را به برادرزاده‌اش گفت او منکر اطلاع از علت بوی تعفن شد اما وقتی مرد میانسال به سمت انباری رفت با دیدن قفل بزرگی که روی در بود تعجب کرد، چرا که قبلاً این قفل را ندیده بود. بنابراین قفل در انباری را شکستند و وارد شدند. آنها در کمال ناباوری با جسد حشمت در حالی که پتو پیچ شده و آثار خون روی بدنش دیده می‌شد، مواجه شدند.

ردپای دو مظنون

مرد میانسال موضوع را به پلیس اطلاع داد و تیم بررسی صحنه جرم ساعتی بعد راهی محل شدند. تحقیقات و معاینات اولیه متخصصان پزشکی قانونی در صحنه حکایت از آن داشت که زمان مرگ مرد میانسال با زمان ناپدیدشدنش یکی است.

با توجه به اینکه حشمت به قتل رسیده و خودرواش نیز ناپدید شده بود فرضیه سرقت قوت گرفت. در ادامه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت دریافتند که خواهرزن مقتول به نام شهلا نیز با آنها زندگی می‌کرده اما همزمان با قتل حشمت این زن نیز ناپدید شده است.

کارآگاهان در ادامه تحقیقات میدانی دریافتند، حشمت و خواهرزنش با هم اختلاف داشتند. یکی از همسایه‌ها در این رابطه گفت: شهلا اعتیاد شدیدی به مواد مخدر داشت و از زمانی که به اینجا آمده بود پای موادفروشان را نیز به خانه حشمت باز کرده بود. همسایه‌ها از این موضوع خیلی گلایه داشتند. می‌ترسیدند بچه‌هایشان بواسطه رفت‌وآمدهای مواد فروشان به خانه شهلا معتاد شوند. همسایه‌ها از حشمت خواستند به او تذکر دهد و همین مسأله باعث اختلاف آنها شده بود.

بدین ترتیب فرضیه دست داشتن زن جوان در این قتل قوت گرفت، از سویی تیم تحقیق دریافت که دختر مقتول در این مدت با خاله‌اش پنهانی در تماس بوده است. به دستور بازپرس موسی رضازاده، دختر جوان بازداشت شد و در تحقیقات گفت: دو سال قبل مادرم فوت کرد و از طرفی خاله‌ام نیز به خاطر اعتیاد از همسرش جدا شده بود. از آنجا که او جایی برای زندگی نداشت، از پدرم خواستم او را به خانه‌مان بیاورد. اوایل مشکلی نداشتیم اما از زمانی که پای موادفروشان به خانه‌مان باز شد و همسایه‌ها شکایت کردند، اختلاف بین آنها نیز شروع شد. پدرم چندین بار تصمیم گرفت شهلا را ترک دهد، اما او حاضر نشد به کمپ ترک اعتیاد برود.

او ادامه داد: درگیری‌ها ادامه داشت تا اینکه پدرم به صورت ناگهانی ناپدید شد. از خاله‌ام نیز خبری نبود و هر چه با او تماس می‌گرفتم، پاسخم را نمی‌داد. تا اینکه چند روز بعد از ناپدید شدن پدرم، خاله‌ام تماس گرفت و مدعی شد با مردی که موادفروش بوده، پدرم را به قتل رسانده است. او مرا تهدید کرد که نباید راز این جنایت را برملا کنم، من هم ترسیدم و سکوت کردم.

در ادامه بررسی‌ها، یکی از اهالی محل با پلیس تماس گرفت و راز این جنایت را برملا کرد و گفت: چند شب قبل در بزمی شبانه مرد موادفروشی به نام هوشنگ تعریف کرد که با همدستی زنی به نام شهلا مردی به نام حشمت را کشته است. با این اطلاعات به دستور بازپرس شعبه یازدهم دادسرای جنایی تهران دختر مقتول به اتهام اخفای ادله جرم بازداشت و دستور بازداشت شهلا و هوشنگ نیز صادر شد و تحقیقات برای دستگیری آنها ادامه دارد.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • قتل پسر جوان در درگیری خیابانی
  • قتل خونین پسر جوان در درگیری خیابانی
  • قتل پسر جوان طی درگیری خیابانی
  • ردپای زن معتاد در قتل شوهر خواهرش
  • دستگیری ۲۲ معتاد پرخطر در مرند
  • رهایی گروگان ۶ ساله و دستگیری گروگانگیران در هرمزگان
  • عامل قتل در بوستان ولایت بازداشت شد
  • قاتل در دام پلیس یزد
  • رهایی گروگان ۶ ساله و دستگیری گروگانگیران‌ در هرمزگان
  • قتل مرد یزدی در خانه اش